دیکشنری
داستان آبیدیک
ill timed
فارسی
1
عمومی
::
شتاب زده، عجولانه، ناپخته، بدموقع
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی
::
بیموقع، نابهنگام
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ILL NATURED
ILL NATUREDLY
ILL NATUREDNESS
ILL NEIGHBOURED
ILL OMENED
I'LL PUT A STOP TO THAT
I'LL SAY
I'LL SEE YOU LATER
ILL SET
ILL SORTED
ILL STARRED
ILL TEMPERED
I'LL THANK YOU TO KEEP YOUR OPINIONS TO YOURSELF
I'LL THANK YOU TO MIND YOUR OWN BUSINESS
ILL THOUGHT OUT
ILL TIMED
ILL TREAT
ILL TREATMENT
ILL USAGE
ILL USE
I'LL WARRANT
ILL WILL
ILL WISHER
ILLAPSE
ILLATION
ILLATIVE
ILLATIVELY
ILLAUDABLE
ILLEGAL
ILLEGAL ACTS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید